The ocean of our love has no shores:
آن کس که ز تو نشان ندارد
(He who doesn't exude any signs of you)
If there is no sign of you in someone
گر خورشیدست آن ندارد
Even if they are
shining like the sun,
they still don't have
That (secret element)!
ما بر در و بام عشق حیران
We stand
raptured in awe
at the gates
and on the roof
of love
آن بام که نردبان ندارد
An inaccessible roof
With no ladder
دل چون چنگست و عشق زخمه
The heart is a harp
And love the player
پس دل به چه دل فغان ندارد
Who cannot feel emotions
Of longing when you hear it played?
امروز فغان عاشقان را
بشنو که تو را زیان ندارد
هر ذره پر از فغان و نالهست
Every particle of the lovers being is screaming
اما چه کند زیان ندارد
And behold there is no hurt involved
رقص است زبان ذره زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد
هر سو نگران تست دلها
وان سو که تویی گمان ندارد
این عالم را کرانهای هست
This world does have a boundary
عشق من و تو کران ندارد
The love of me and you has none
مانند خیال تو ندیدم
I have never seen anything like the thought of You
بوسه دهد و دهان ندارد
Which gives kisses without having a mouth
ماننده غمزهات ندیدم
I have not seen the likeness of your coyness
تیر اندازد کمان ندارد
Which shoots arrows but has no bow
دادی کمری که بر میان بند
طفل دل من میان ندارد
گفتی که به سوی ما روان شو
بی لطف تو جان روان ندارد
No comments:
Post a Comment