Search

Sunday, September 18, 2022

Sit with one who knows the heart

Rumi, Book of Shams,  Ghazal 563 

Sit, my Heart, with someone who truly knows about the heart, 
Sit beneath the shade of a tree that has fresh fruit and flowers, 

Don't wander aimless in this market of dubious sellers 
Only enter the store you know sells sweetness and sugar

Without a scale to weigh your purchase, soon, someone is bound to swindle you
They will color counterfeit coins an ornate yellow and you'll think it's gold

The deceivers will tell you, wait here by the door, I'll be right back 
Don't wait for them there, for that house has two doors

Don't go sit with any kitchen boiling stew, bowl in hand
For each boiling pot has something different brewing inside

Not every sea will have pearls and not every reed will be sweet
Not every eye has power to see; not every downside conceals an upside







دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد بنه سر گر نمی‌گنجی که اندر چشمه سوزن اگر رشته نمی‌گنجد از آن باشد که سر دارد چراغست این دل بیدار به زیر دامنش می‌دار از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه‌ای گشتی حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد

1 comment:

Anonymous said...

Very beautiful translations!