Search

Sunday, December 31, 2017

Wake up

برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
Wake up! It's Morning and time for it's wine and intoxication
بگشای کنار آمد آن یار کناری
Move over for the friend has come to your side
برخیز بیا دبدبه عمر ابد بین
get up and witness the drumbeats of eternal life
رستند و گذشتند ز دم های شماری
those who have escaped and nolonger care to count breaths
آن رفت که اقبال بخارید سر ما

ای دل سر اقبال از این بار تو خاری
گنجی تو عجب نیست که در توده خاکی
ماهی تو عجب نیست که در گرد و غباری
اندر حرم کعبه اقبال خرامید
از بادیه ایمن شده وز ناز مکاری
گردان شده بین چرخ که صد ماه در او هست
جز تابش یک روزه تو ای چرخ چه داری
آن ساغر جان که ملک الموت اجل شد
نی شورش دل آرد و نی رنج خماری
بس کن که اگر جان بخورد صورت ما را
صد عذر بخواهد لبش از خوب عذاری

مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۲۶۳۹ - برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری...



No comments: