Search

Sunday, October 28, 2018

You are That


ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
The group who have gone on pilgrimage , where are you? Where are you?
معشوق همینجاست بیایید بیایید
The Beloved is right here! Come back! come back!

گر صورت بی صورت معشوق بدیدید
If you only see the Faceless Face of the Beloved 
هم خواجه و هم دیوار و هم کعبه شماییید
You will know that you are the Master, the Scared Wall, and the House of God

ده بار از آن ره بدان خانه برفتید
Having travelled the road to that house countless times 
یک بار ازآن خانه بدین بام براییید
How about coming up to the Roof when you visit the house?

آنها که طلبکار خدایید خدایید
Those of you who seek the divine, seek the Divine 
بیرون ز شما نیست شمایید شمایید
Is not outside your Self, you are That! You are That!

Thursday, January 4, 2018

My beloved in the garden

دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن
صد حور کش داری ولی بنگر یکی داری چو من
قدر لبم نشناختی با من دغاها باختی
اینک چنین بگداختی حیران فی هذا الزمن
ای فتنه ها انگیخته بر خلق آتش ریخته
وز آسمان آویخته بر هر دلی پنهان رسن
در بحر صاف پاک تو جمله جهان خاشاک تو
در بحر تو رقصان شده خاشاک نقش مرد و زن
خاشاک اگر گردان بود از موج جان از جا مرو
سرنای خود را گفته تو من دم زنم تو دم مزن
بس شمع ها افروختی بیرون ز سقف آسمان
بس نقش ها بنگاشتی بیرون ز شهر جان و تن
ای بی خیال روی تو جمله حقیقت ها خیال
ای بی تو جان اندر تنم چون مرده ای اندر کفن
بی نور نورافروز او ای چشم من چیزی مبین
بی جان جان انگیز او ای جان من رو جان مکن
گفتم صلای ماجرا ما را نمی پرسی چرا
گفتا که پرسش های ما بیرون ز گوش است و دهن

ای سایه معشوق را معشوق خود پنداشته
Don’t mistake the lover’s shadow for the lover
ای سال ها نشناخته تو خویش را از پیرهن
تا جان بااندازه ات بر جان بی اندازه زد
جانت نگنجد در بدن شمعت نگنجد در لگن

مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۱۷۹۶ - دلدار من در باغ دی می گشت و می گفت ای چمن...


برنامه شکرستان
https://itunes.apple.com/app/shkrstan/id590284229


Sent from my iPhone


- Posted using BlogPress from my iPhone