Search

Wednesday, July 31, 2013

My mind swims in thoughts of you - ode 759

My Dear at every turn I want you here
I seek you far I seek you near

My heart is longing for you
My mind thinks only of you

My tired yellow complexion
Shows the sorrow of longing for you
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد

My head is drunk with the beauty of your face
My heart is entrapped by thoughts of you
سر من مست جمالت دل من دام خیالت

I dedicate these jewels of my eyes
to the depths of the Ocean that is You
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد

Every gift I received from you
I lay before my thoughts of you
ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم

Thoughts with the sweetness of nectar
with the beauty of your face;
with your magnificence
که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد

Yet I am mistaken; for my thoughts
Won't remain as thoughts of You
غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند

All goodness and kindness coming to me
are gifts from You
همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد

The hundred petaled flower
shed its petals in chagrin
گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت

For it thought it too
had beauty comparable to You
که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد

It bowed its head
and wept in regret
سر خود پیش فکنده چو گنه کار تو عرعر

for mistakenly believing
it had better than You!
که خطا کرد و گمان برد که بالای تو دارد

جگر و جان عزیزان چو رخ زهره فروزان
همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد

دل من تابه حلوا ز بر آتش سودا
اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد

هله چون دوست به دستی همه جا جای نشستی
خنک آن بیخبری کو خبر از جای تو دارد

اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم
که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد

به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم
چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد

خمش ای عاشق مجنون بمگو شعر و بخور خون
که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد

سوی تبریز شو ای دل بر شمس الحق مفضل
چو خیالش به تو آید که تقاضای تو دارد

No comments: