Search

Saturday, August 25, 2012

I can pass the times without anyone, but cannot do so without you



بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
I can pass the times without anyone, but cannot do so without you
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
My heart and soul are burning for you, nobody else soothes it

دیده ی عقل مست تو چرخه ی چرخ پست تو
My mind's eye is drunk with you, the turning of the wheels of time are for you
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود


...جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند
Our life force bubbles and boils from you, our heart experiences joy through you
عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود
the intellect roars because of you, and we cannot continue without you

خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود

No comments: