Search

Wednesday, August 17, 2016

God grant my beloved to have mercy on me








مولوی

آن عشق جگرخواره کز خون شود او فربه
ای بارخدا بر ما نرمش کن و رحمش ده
روزی که نریزد خون رنجیش بدید آمد
جز از جگر عاشق آن رنج نگردد به
تیر نظرت دیدم جان گفت زهی دولت
پرم چو کمان پرم من از کشش آن زه
من خاک دژم بودم در کتم عدم بودم
آمد به سر گورم عشقت که هلا برجه
از بانگ تو برجستم در عهد تو بنشستم
ما را تو تعاهد کن سالار تویی در ده
 Sit next to and transcend your self
make me forget my Self and my ego
 بیخود بنشین پیشم بیخود کن و بی‌خویشم
تا هیچ نیندیشم نی از که نی از مه

بر نطع پیادستم من اسپ نمی‌خواهم
من مات توام ای شه رخ بر رخ من برنه
ای یوسف عیسی دم با زر غم و بی‌زر غم
پیش آر تو جام جم والله که تویی سرده
زان می که از او سینه صافی است چو آیینه
پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنجشنبه

No comments: