Search

Sunday, May 10, 2015

Where was the light of your face yesterday

شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما 
You who are the candle that illuminates the entire world :
Yesterday your light was not shining in our midst 
راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا 
Tell me where was the light of your face yesterday - where was it? Where?
سوی دل ما بنگر کز هوس دیدن تو 
دولت آن جا که در او حسن تو بگشاد قبا 
دوش به هر جا که بدی دانم کامروز ز غم 
گشته بود همچو دلم مسجد لا حول و لا 
دوش همی گشتم من تا به سحر ناله کنان 
بدرک بالصبح بدا هیج نومی و نفی 
سایه نوری تو و ما جمله جهان سایه تو 
نور کی دیدست که او باشد از سایه جدا 
گاه بود پهلوی او گاه شود محو در او 
پهلوی او هست خدا محو در او هست لقا 
سایه زده دست طلب سخت در آن نور عجب 
تا چو بکاهد بکشد نور خدایش به خدا 
شرح جدایی و درآمیختگی سایه و نور 
لا یتناهی و لئن جئت بضعف مددا 
نور مسبب بود و هر چه سبب سایه او 
بی سببی قد جعل الله لکل سببا 
آینه همدگر افتاد مسبب و سبب 
هر کی نه چون آینه گشتست ندید آینه را 

مولوی - دیوان شمس - غزلیات - غزل شماره ۴۱ - شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما...


Sent from my iPhone

No comments: